مشتی از "خاک" برمیدارم...!!
شاید....
این همان نیمه گمشده ی من باشد که خدا یادش رفته خلقش کند...
مـِصراع ِ نُخـُست :
"مـَن" "تـ ـو" رآ مـی بـوسـ ـَم
مِصـ ـرَع ِ بـَعد هـَ م "تـ ـو" رآ مـی بـوسـ ـَم
ایـ ـراد نـ ـَدارَد
بهِ کـِسـ ـی چهِ اَصلاً ؟!
شـِعـر ِ خـ ـودَم اَسـ ـت . . .
"مـَن" "تـ و" رآ مـی بـوسـ ـَم ...
وقتی اومدم پیشت ...
می خوام دستمو بزارم رو چشات و در گوشت بگم :
اگه گفتی من کی ام ؟؟
تو ام با خنده بگی :
همونی که دلتنگش بودم !!
منم تو گوشت زمزمه کنم :
" عاشقتم " دیوونه !!
معمولا چیزهایی که بدرد نمیخورن رو دور می ریزیم .
امروز چند با سطل زباله را زیر و رو کردم
ولی اثری نیست
نمی دونم این لعنتی کدوم گوریه !
کسی منو ندیده ؟!
مکالمــہ های کــوتاه
کفــافـ گلایــہ های بلنــد مرا نخواهــد داد...
تا کــی ســلام کنیــم،
حــال هم را بپــرسیم،
و بہ هــم دروغ بگوییــم کہ خوبیــم؛
دروغہایمــان
از سیــم های تلگــراف و کوهہــا و دشــت ها عبــور کننــد
و صادقــانہ بہ هــم برسند
مــا فقــط
دروغہایمــان بہ هــم می رســد
.
.
.
مــن خــوب نیستــم
اصــلا...(!)